سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسم الله الرَّحمن الرَّحیم

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
BAHRAIN
بارالها ! دل های خاشعان شیفته توست، و راه های راغبانْ به سوی تو، هموار . [امام سجّاد علیه السلام ـ در زیارت امین اللّه ـ]
امروز: سه شنبه 103 اردیبهشت 18

«  بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ »






خوشا به حال آن هزار شهید...
"ای شقایق های آتش گرفته، دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد. آیا آن روز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟"
شهید زنده، سیّد مرتضی آوینی

خوشا به حال آن هزاران شهید و بدا به حال ما که هنوز در گیرودار هوی و هوس های نفسانی با خودمون داریم دست و پنجه نرم می کنیم و شیطان هم از کوچکترین لحظه غفلت نکرده و حسابی کار دستمون میده؛ تا جایی که وقتی طبق معمول قراره با ساعت موبایل واسه نماز صبح بلند بشی و می دونی تا پنج دقیقه ی آخر وقت رختخواب رو رها نمی کنی، یکی از دوستات زودتر از ساعت موبایلت بهت زنگ می زنه و  میگه: حاجی، نماز صبحت قضا نشه!
اون موقعست از اینکه یکجا هم شیطون رو، هم نفست رو و هم خودت رو غافلگیر کردی کیفور می شی و بادی بر غبغب می اندازی که...
که دوباره کار دست خودت بدی.
امان از غفلت، امان از ندانم کاری، امان از احساس غرور.
کجان اون مردهای بی ادعا؟ کجان اون آدم هایی که فقط واسه رضای خدا کار می کنن؟ یعنی نه حتی واسه دل خودشون...
مردهایی که روشنایی در سیمای آنها موج می زنه و خودشون هم نمی دونن، روشنی که از دعای عهد خوندن در سحرگاه گرفته تا سینه زنی واسه امام حسین علیه السلام در شبانگاه، فقط و فقط برای رضای خدا.
خدایا، میشه یک خواهش ازت داشته باشیم؟
می دونم که میگیم یک خواهش ولی از اون طرف پر از احساس نیازیم. اما اگه از این قافله جا بمونیم اونم به خاطر یک مشت خود درگیری بی خود، اون موقع هست که همه چیز رو باختیم.

بار الها، تا کی باید منتظر باشیم؟ جایی رو دیوار مسجد محلمون خوندم که انتظار ظهور از بهترین عبادات است.
خدایا، ما رو از منتظران بی ادعای ظهور آقامون صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار بده.
پروردگارا، ما را از این قفس های ساخته ی دستمون نجات بده تا در پیشگاهت شرمگین نباشیم.
خدایا، به برادران و خواهرانمان در هر گوشه ی دنیا که مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند، بخصوص مردم غزه، یاری برسان و ما را ازجمله یاری دهندگان ایشان قرار بده.
الهی آمین

ذکر لبها وقتی که یا زهرا می شد، همه گره هامون وا می شد...
یا زهرا، یا زهرا...
یا زهرا، یا زهرا...

یا علی 
پی نوشت:
www.aviny.com
http://bvatan.wordpress.com


نوشته شده توسط یک تازه مسلمان در پنج شنبه 87/10/26 و ساعت 6:4 صبح | نظرات شما()

«  بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ »

خدایا هزار مرتبه شکرت، خدایا ممنونم ازت، خدایا یک لحظه هم منو از یاد و بزرگی خودت غاقل نکن.
خدایا، اگه دعوتم نکرده بودی به خونت، اگه اون آرامش عظیم رو توی مسجد رسول بر حق خودت و بعدش اونجا، اونجایی که توانایی وصفش رو ندارم، اون خونه ی مشکی رنگی که از روز ازل مورد لطف و کرمت بوده، آره اگه اون آرامش رو ندیده بودم، الان باید از بغض چی کار می کردم؟ به چه کسی پناه می بردم؟ این اشک و گریه رو کجا صرف می کردم؟
دیگه غربت معنی نداره.
اونجا، توی اون سرزمین خیلی چیزا نشونمون دادی، یکی اینکه از این به بعد اشک و گریه و ناله هم دلیل می خواد، دیگه از این به بعد بغض هم دلیل می خواد.
ای رب العالمین، اون چه آرامشی بود؟ آرامشی که از دامن مادر و نوازش پدر لطیف تر بود، همینه که میگن رب العالمین؟ یعنی بهتر از پدر برای جهانیان؟ خدای جهانیان، ربِّ عالمیان.
یا ربِّ، یا ربِّ، یا ربّ
خدایا، خیلی ازحرف ها رو نمی شه زد، مخصوصا از وقتی که روحانی کاروان گفت، ای عمره گزار، شک نکنی که بخشیده نشدیا.
اگه می دونستم اینقدر زود حاجت می دی همون لحظه که به دنیا اومده بودم زیارت خانه ی کعبه رو می طلبیدم.
بارخدایا زیارت حرم آقامون اباعبدلله(ع) رو نصیبمون کن.
خدایا ما رو از منتظران واقعی آقا صاحب الزمان (عج) قرار بده.
خدایا، مسلمون ها، به خصوص مرم غزه رو نجات بده.
اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات،
لا إله إلا أنت سبحانک إنی کنت من الظالمین اللهم أغفر لی و لوالدی و للمؤمنین والمؤمنات یوم یقوم الحساب،
ان شاءالله که می بخشیمون.

یا علی 


نوشته شده توسط یک تازه مسلمان در یکشنبه 87/9/3 و ساعت 11:52 عصر | نظرات شما()

«  بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ »

"عزیز فاطمه، تا کی به گوش منتظرانت، صدای ناله ی زهرا ز آستان در آید؟"
بچه مذهبی ها رو دوست دارم.
بچه بسیجی ها رو دوست دارم.
بعضی وقت ها نوشته های پاکی می خونم که به دل آدم می چسبه.
بعضی وقت ها نوشته های پاکی می خونم که این دل ناپاک قدرت درکشونو نداره.
بی خیال از کنارشون می گذرم.
بی خیال از کنارشون می گذشتم.
بی خیال از کنارشون گذشتم.
تا اینکه یه روز خسته شدم...
من هم تیپ و ظاهر ساده ام رو می خوام.
از من گرفتنش.
خودم دادمشون رفت، حالا دارم توجیه می کنم.
ولی...
ولی...
آی خدایی که صدامو می شنوی،
هایییی...
از حالا دیگه به کمکت به احدی، به هیچ احدالنّاسی، این سادگی رو نمی دم بره.
آقا جون،
آقا جون ما می تونیم.
نیگاه به دل سادمون نکن.
نیگاه کن که همین دل ساده حاضره واست هر کاری بکنه.
آقا جون.
یا سیّدی و مولایی، این دل رو از شرّ حَسَد، کِبر، غرور، سوءظن بی جا، ظن بدون آگاهی، بدون علم، بدون دانش، دور و محفوظ نگه دار.
الهی آمین
آقا جون، می بینی که دست نوشتن ندارم زیاد، ولی می نویسم که بخونی و این سِرّ دل رو بی پناه از لطف و کرمت تنها نگذاری.
خدایا، به ما توفیق خواندن روزانه صفحه ای از قرآن کریمت را بده.
خدایا، فرج صاحب الزمانت را نزدیک بفرما.
شاید که بتونیم در بین مریدان ایشان جایی پیدا کنیم.

اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات

یا علی 
پ.ن:
http://hamedtalebi.blogfa.com/post-202.aspx
http://iranpolitics.blogfa.com/post-145.aspx
http://59.blogfa.com/post-127.aspx
http://modir.parsiblog.com/288993.htm


نوشته شده توسط یک تازه مسلمان در دوشنبه 86/9/5 و ساعت 6:40 صبح | نظرات شما()
<      1   2   3   4      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یک رهبر، یک دنیا هنرمند
یک ویدئو تقدیم به VOA، BBC و Washington TV
یک تحقیق/رمی جمرات/استفتاء
یک تریبون
یکتا رهبر
یک سرزمین...
یکتا اسوه...
یک شروع...
[عناوین آرشیوشده]

بالا

بالا